هر چه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل مانم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگر است / لیک عشق بی زبان زان خوشتر است . .
گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد
که بیاد تو تنهاییم … و من اجازه ندم !
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه
مگه من مردم که تنها بمونی!
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم .
همیشه همه توی بن بست زندگی برمیگردن سراغ عشق اولشون
اما چه سخته اون روزی که عشق اولت رفته باشه سراغ عشق اولش.
خدایا ، ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ که ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ هیچگاه ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻧﺪ !
.
خوشحالم که هنوز معمای سبز رودخانه از دور برایم حل نشده است! آری از شوق به هوا میپرم و خوب میدانم سالهاست که مرده ام استاد حسین پناهی
نشسته ایم و داریم با هم نقطه بازی میکنیم…!
خودم و دلم را میگویم…!
زبان نفهم،نمیفهمد قواعد بازی را…!
تمام خانه ها را با اسم تو پر میکند…!
آدم گاهی میخواهد حرف بزند اما نمیداند با چه کسی
پس لال می شود ، خفه می شود
وقتی که هرکه هست نمیفهمدت و هرکه “میفهمدت” نیست !