مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه
مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه

مطالب خواندنی و عاشقانه

طنز (1)

همسایمون برای دخترش پرشیا صفر خریده…..!!!


فک کنم دیگه وقتشه از تنهایی درش بیارم سایه ام رو سرش باشه!!!

نوروز خوش

نوروز ، نماد جاودانِ نو شدن است


تجدید جوانیِ جهان کهن است


زین ها همه خوب تر که هر نو شدنش


یادآور نام پاک ایرانِ من است

صافی اب


صافی آب مرا یاد تو انداخت رفیق


تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن


چرخ روزیت همیشه چرخان


نفست داغ ، تنت گرم ، دعایت با �

پیام هایت

دیگر پیام هایت نمیرسند
سیم بانان را خبرکن !
شاید کاجی افتاده باشد . . .

عاشقانه هایم


عاشقانه هایم همه رابه زانو زده !
توبه عشق چه کسی ایستاده ای . . .



دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت
تو ساده باور کن ، که سخت دوستت دارم . . .

ضد دختر (1)

سلام دوستای گلم


یادمه یه چند روزه پیش با رفیقم سوار اتوبوس شدیم


وسط اتوبوس سه تا دختر نشسته بودن رفیقم از وسطیه خوشش امد


گفت کارت داری بده شماره بنویسم بهش دادم نوشت وقتی خواستیم پیاده شیم شماره به طرف دختر گرفت


یهویی شماره از دستش افتاد زمین دخترا هر سه شون یهویی خم شدن شماررو بردارن یکی از یه گوشش


گرفته بود یکی از گوشه دیگه که شماره پاره شد دخترا سرخه سرخ شده بودن


تو اتوبوس یه چند تا جوونه دیگه بودن زده بودن زیر خنده هر هر میخندیدند

سر نوشت


سرنوشتم چیز دیگر را روایت میکند / بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند
قلب من با هر صدا با هر تپش با هر سکوت / غرق در خون یکنفس دارد دعایت میکند . . .

قایق


قایقت می شوم
بادبانم باش
بگذار هرچه حرف پشت مان می زنند مردم
باد هوا شود
دورترمان کند !

اغوش تو

در آغوش توام ، رفته ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام از این احساسم ، در این خواب و بیداری ، لذت در کنار تو بودن را درک میکنم ،هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از عشق نگاه تو خیره شده ام به چشمانت ، هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم !

تو را میخواهم


تو را می خواهم و دانم که هرگز / به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن / من این کنج قفس مرغی اسیرم.

طعم بوسه هایت


چگونه میتوانم فراموش کنم ، اینهمه عشق و محبت را ، چگونه میتوانم فراموش کنم طعم بوسه هایت را ، آن آغوش گرمت را ، که وقتی مرا در میان خودت میگیری انگار همه ی دنیا در وجودم جا گرفته.

بن بست


بن بست دنیاست براى من آغوشت !
اولین باریست که هراسى ندارم بگویم :
به بن بست رسیده ام . . .

قدر بدانیم

1 -  گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 - سعی کنیم بیشتر بخندیم.
3 -  تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
4 -  با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
5 - گاهی هدیه‌هایی که گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
6 - بیشتردعا کنیم.
7 - در داخل آسانسور و راه پله و... با آدمها صحبت کنیم.
8 -  هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
9 -  لذت عطسه کردن را حس کنیم.
10 -  قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.

زندگی

زندگی را

دوست دارم به شرط آن که:

(ز)آن زندان نباشد

(ن)آن ندامت نباشد

(د)آن در ماندگی نباشد

(گ)آن گورستان نباشد

(ی)آن یاس نباشد

الهی امین

خدایا کـمـک کن

دیرتر برنجیم،

زودتر ببخشیم،

کمتر قضاوت کنیم،

و بیشتر فرصت بدهیم...

الهـــــــــــــــــــــی آمیـــــــــــــــــــــــــــــن...

مادرم


تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش جا دارد
به مادرم…
که مهرش تا ابد در دلم جای دارد.
تو بهترین گل، میان شهر گلهایی
تو رنگ آفتابی،
شب که می رسد، مثل ستاره،
گوئیا مهتابی

تکرار شو


تکرار شو شاید ما سهم هم باشیم

شاید به جرم عشق ما متهم باشیم

باز در حضور تو آشفته خویشم

در سفره عشقت درویش درویشم. . .

حس عجیب


با حس عجیبی ، با حال غریبی دلم تنگته
پر ازعشق و عادت، بدون حسادت دلم تنگته
گله بی گلایه، بدون کنایه دلم تنگته
پر از فکر رنگی، یه جور قشنگی دلم تنگته
تو جایی که هیچکی واسه هیچکی نیست و همه دل پریشون
دلم تنگه تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن
دلم تنگه تنگه برای یه لحظه کنار تو بودن
یه شب شد هزار شب که خاموش و خوابند چراغهای روشن
منه دل شکسته، با این فکر خسته دلم تنگته
با چشمایِ نمناک تر و ابری و پاک،دلم تنگته
ببین که چه ساده،بدون اراده، دلم تنگته
مثل این ترانه، چقدر عاشقانه دلم تنگته
یه شب شد هزار شب، که دل غنچه یِ ماه قرار بوده واشه
تو نیستی که دنیا به سازم نرقصه به کامم نباشه
چقدر منتظرشم که شاید از این عشق سراغی بگیری
کجا کی کدوم روز، منو با تمام دلت میپذیری
منه دل شکسته، با این فکر خسته دلم تنگته
با چشمایِ نمناک تر و ابری و پاک، دلم تنگته
ببین که چه ساده، بدون اراده، دلم تنگته
مثل این ترانه، چقدر عاشقانه دلم تنگته.

خدایا...


خدایا…
دهانم را بو کن…
ببین، بوی سیب نمیدهد!
من هیچ وقت حوایی نداشتم که برایم سیب بچیند!
میدانی یک آدم بدون حوایش چقدر تنها میشود؟!
میدانی محکوم بودن چقدر سخت است وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی؟!
میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟!
میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟! نمیدانی!
تو که حوا نداشته ای هیچ وقت!
ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را، این آدم را ببر پیش خودت…
خسته ام از زندگی…
دهانم را بو کن…!
ببین بوی سیب نمیدهد…

دل دل دل


دل، دل، دل دیوونه کی قدر تورو میدونه؟ عشق نیست… حال تو ویرونه
اون که تو دلم جاشه با عشقی که تو چشماشه ای کاش… مال من باشه
این دل مال تو بود اما از تو چه سود وای از رفتن تو… از دنیای حسود
از دنیای حسود …
عاشقم، تماشا کن …مرا گاهی تا دلت شاید… سوی من آید… اگر خواهی
تا عشق آید به همراهی …
تا عشق آید به همراهی


...

mth