ازم می پرسی نقاشی
میگم نه
ولی یه وقتایی که نیستی
درد میکشم.
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی یکی که بهش اعتماد داری بهت اعتماد داره از دلتنگی هاش برات میگه از دلتنگی هات براش میگی آروم میشه آروم میشی حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه.
چند وقتیست هر چه می گردمهیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنمنگاهم اماگاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشدو من همیشه به دنبال کسی می گردمکه بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشهبدی هاش یادت میرهنامردیش یادت میرهبی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میرهوقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میرهفقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!
بی خیال تمام هیاهوی اطرافبر ساحل زندگی قدم می زنمبی خیال فکر تودنیای خود را نقاشی می کنمبی خیال تمام آنچه باید باشدنگین عشق را بر انگشت خود می آویزمبی خیال همه رفت هابه داشته های خود دل می بندمامابگذار قدم بزنم...