با حس عجیبی ، با حال غریبی دلم تنگته
پر ازعشق و عادت، بدون حسادت دلم تنگته
گله بی گلایه، بدون کنایه دلم تنگته
پر از فکر رنگی، یه جور قشنگی دلم تنگته
تو جایی که هیچکی واسه هیچکی نیست و همه دل پریشون
دلم تنگه تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن
دلم تنگه تنگه برای یه لحظه کنار تو بودن
یه شب شد هزار شب که خاموش و خوابند چراغهای روشن
منه دل شکسته، با این فکر خسته دلم تنگته
با چشمایِ نمناک تر و ابری و پاک،دلم تنگته
ببین که چه ساده،بدون اراده، دلم تنگته
مثل این ترانه، چقدر عاشقانه دلم تنگته
یه شب شد هزار شب، که دل غنچه یِ ماه قرار بوده واشه
تو نیستی که دنیا به سازم نرقصه به کامم نباشه
چقدر منتظرشم که شاید از این عشق سراغی بگیری
کجا کی کدوم روز، منو با تمام دلت میپذیری
منه دل شکسته، با این فکر خسته دلم تنگته
با چشمایِ نمناک تر و ابری و پاک، دلم تنگته
ببین که چه ساده، بدون اراده، دلم تنگته
مثل این ترانه، چقدر عاشقانه دلم تنگته.
در کناری از خانه ما
اتاقیست سرد و آبی
تخت و گیتار کهنه ی من
عکس یک زن به دیواری
زنی زیباروی و خندان
یار من بود او دورانی
کنون من ماندم و من
گیتاری و سیگار و تنهایی
عشق من رفت به تن خاک
طعم شب نیست جز بیداری
هی عکس خندان بشنو از من
خواهمت دید روزگاری
دیگرم نیست نای ماندن
پایان آواز، آغاز رفتن
چاقویی پنهان ته گنجه
دستای سردم
رگ های سبزم.
بیزارم از اینکه اسم هرزگی هایت را آزادی
و اسم نگرانی هایم را گیر میگذاری
و برای بی تفاوتی هایت ، اعتماد را بهانه می آوری…
خدایا…
دهانم را بو کن…
ببین، بوی سیب نمیدهد!
من هیچ وقت حوایی نداشتم که برایم سیب بچیند!
میدانی یک آدم بدون حوایش چقدر تنها میشود؟!
میدانی محکوم بودن چقدر سخت است وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی؟!
میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟!
میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟! نمیدانی!
تو که حوا نداشته ای هیچ وقت!
ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را، این آدم را ببر پیش خودت…
خسته ام از زندگی…
دهانم را بو کن…!
ببین بوی سیب نمیدهد…
دل، دل، دل دیوونه کی قدر تورو میدونه؟ عشق نیست… حال تو ویرونه
اون که تو دلم جاشه با عشقی که تو چشماشه ای کاش… مال من باشه
این دل مال تو بود اما از تو چه سود وای از رفتن تو… از دنیای حسود
از دنیای حسود …
عاشقم، تماشا کن …مرا گاهی تا دلت شاید… سوی من آید… اگر خواهی
تا عشق آید به همراهی …
تا عشق آید به همراهی …
...
mth
ما نسل بوسه هاى خیابانى هستیم
نسل خوابیدن با اس ام اس
نسل درد و دل با غریبه هاى مجازى
نسل جمله هاى کوروش و دکتر شریعتى
نسل کادوهاى یواشکى
نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس
نسل سوخته
نسل من ،نسل تو…
من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد
باقیشو بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد
من که آسمون نبودم اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه
باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه
اما اشکات رو نگه دار نذار این جوری بریزه
حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم تا تو چشام عشقو ببینی
بدجوری دیوونتم من فکر نکن این اعتراضه
همیشه نبودن تو کرده این دل رو کلافه
می دونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
می دونم واست یکی شد بودن و نبودن من
اولش گفتم یه حسه یا یه احترام ساده
اما بعد دیدم یه عشقه تازه اندازه اش زیاده
بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن
من بدون تو می میرم بیا و به من کمک کن.
...
mth
چـرا سـاکـت نـمـی شـوی؟
صـدای نـفـس هـایـت در آغـوش او
از ایـن راه دور هـم آزارم مـی دهـد…
لــعــنــتــی… آرامـتـر نـفـس نـفـس بـزن!
...
mth
یه غریبه با من تو این خونست که به تو خیلی شباهت داره
پیرهنی که تنشه مال توئه جای تو گوشی رو بر میداره
همون آهنگی رو که دوست داشتی با خودش تو خلوتش میخونه
ولی با من سرده با اینکه همه چیزو راجبم میدونه
این نمیتونه تو باشی مگه نه؟ خالی از تو فقط جسم توئه
هر جا که هستی منو میشنوی بگو این سایه هم اسم توئه
منو میبوسه و بی تفاوته، باورم نمیشه اینه سهمم
دیگه انگار بین ما چیزی نیست وقتی لمسم میکنه میفهمم
اولین بار بهش شک کردم وقتی دیدم که دروغم میگه
وقتی دیدم که به سمتش میرم از نگاش گرم نمیشم دیگه
یه غریبه که صداش مثل توئه ولی حرفاش مثله حرفای تو نیست
وقتی میشینه کنارم انگار دوست دارم بگم نشین جای تو نیست
این نمیتـــــــــــــــــــــــــونه تو باشی ….
رفاقتو تو حقه من امشب تموم کردی رفیق
گرفتی از من دستای عشقمو نامرد نارفیق
دارم میبینم اون روزو، نه اون تورو بخواد نه تو
نه راهه برگشت واسه من، نه راهه جبران واسه تو
چه حالی داشتم، حاله اون روزامو داری تو الان
تو دسته من بود، دستای اون که تو دستته الان
یه روز به حرفم میرسی، امروزو یادت بمونه
رفتنی میره میدونم، محاله یارت بمونه
نارفیق بودی برام آهای
نارفیق بودی برام آهای رفیقه بامرام
زخمه کاریتم نذاشته باله پروازی برام
دلتم خنک بشه، پره دستم جای تیغ
ضربه ی آخرتم، به هدف خورده دقیق
کاش امشب عاشقی هم پا می گرفت
تشنگی هم طعم دریا می گرفت
کاش امشب کوچه های منتظر
یک سلام گرم از ما می گرفت
این سکوت تلخ . دنیای من است
کاش دستت . دست دنیا میگرفت
آسمان ابری ترین اندوه را
از دل سنگین شبها می گرفت.
...
mth
مــــــرامتو عشقه رفیق چشمامو گـــر یه کر کبود
بی معرفت شــدی ولی جواب خوبـــی ایـــن نبود
جواب کارت با خـــــــــدا فقط خــــــــــدا فقط همین
جونــــمو ازم گـــــــــرفت عشــــــقمو دیـــدم باهاش
اونــــــــکه جونشو میداد بهــــم مـــــــیگفت داداش.
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم.
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم.
تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم.
...
mth
چشمه که خشکید،
چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد
و به هوا رفت،
و آتش، کویر را تافت
و در خود گداخت
و از زمین آتش روئید
و از آسمان بارید.
...
mth
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی میخواند نمی شنیدم...
وقتی دیدم که نبود...
وقتی شنیدم که نخواند...!
چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال،
در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد،
تشنه آتش باشی و نه آب ...
...
mth
آیا کسی ز پنجره داخل نمیشود؟
میخواستم رها شوم از عاشقانهها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمیشود
تا نیستی تمام غزلها معلقاند
این شعر مدتیست که کامل نمیشود