رفاقتو تو حقه من امشب تموم کردی رفیق
گرفتی از من دستای عشقمو نامرد نارفیق
دارم میبینم اون روزو، نه اون تورو بخواد نه تو
نه راهه برگشت واسه من، نه راهه جبران واسه تو
چه حالی داشتم، حاله اون روزامو داری تو الان
تو دسته من بود، دستای اون که تو دستته الان
یه روز به حرفم میرسی، امروزو یادت بمونه
رفتنی میره میدونم، محاله یارت بمونه
نارفیق بودی برام آهای
نارفیق بودی برام آهای رفیقه بامرام
زخمه کاریتم نذاشته باله پروازی برام
دلتم خنک بشه، پره دستم جای تیغ
ضربه ی آخرتم، به هدف خورده دقیق
مــــــرامتو عشقه رفیق چشمامو گـــر یه کر کبود
بی معرفت شــدی ولی جواب خوبـــی ایـــن نبود
جواب کارت با خـــــــــدا فقط خــــــــــدا فقط همین
جونــــمو ازم گـــــــــرفت عشــــــقمو دیـــدم باهاش
اونــــــــکه جونشو میداد بهــــم مـــــــیگفت داداش.
یه
شب آقای خونه تا صبح برنمیگرده خونه. صبح وقتی میاد به زنش میگه که دیشب
مجبور شده خونهء یکی از دوستهای صمیمیش (مذکر) بمونه. خانم خونه بر میداره
به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای شوهرش زنگ میزنه. ۱۵ تاشون تایید میکنن که
آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده!! ۵ تای دیگه حتی میگن که آقا هنوزم
خونهء اونا پیش اوناست!!!