باز هم سعی کرد خود را به پایین غلطاند شکست خوردن عادی بود، برای او باز هم موقع ی باران بود شادمان از فرصت هراسان از شکست باز هم سعی کرد قطره باز افتاد اما خورشید اورا بلعید بخار شد قطره و با ارزوی رسیدن به زمین بازهم اسمان را پیمود....